یه خط قرمز
امروز صبح که برا نماز صبح بیدار شدم ب ب چ گذاشتم و رفتم نماز خوندم و اومدم تا ببینم چه خبره ! ولی متاسفانه بازم خدا تو رو بهم نداد و یه خط قرمز دیدم انگار منو زدن به برق رفتم بخوابم ولی خوابم نمیبرد و همش اون یه خط قرمز جلو چشام دو دو میزدن و نمیزاشتن بخوابم چه برنامه ریزی کرده بودم با خودم گفتم امروز که اول ربیعه با یه بسته شیرینی میریم خونه بابا بزرگات و همه رو خوشحال میکنیم ولی ...
نویسنده :
مامان آقا محمد و فاطمه خانوم
14:34